توصیه های مهم برای مدیران تازه کار
به گزارش مرد کوچک، یکی از چالش ها و مسائل همیشگی نومدیران با کارکنانشان به این موضوع برمی شود که کارکنان یک سازمان یا شرکت آن چنان که باید و شاید قوانین و مقررات موجود که به وسیله مدیران سازمان به آنها ابلاغ شده را رعایت نمی نمایند حتی اگر آن قوانین و مقررات باهدف حفظ و ارتقای سلامت و امنیت خود کارکنان وضع شده باشند.
به گزارش دنیای اقتصاد به نقل از MIT، نمونه های این نوع بی توجهی به قوانین موجود درزمینه بهداشت و سلامت کارکنان و دیگران بسیار زیاد هستند: بارها دیده شده که یک پزشک یا پرستار خسته از کار روزانه یا شبانه فراموش می نماید که دستکش خود را بعد از رسیدگی به یک بیمار عوض کند یا یک محقق و دانشمند که در یک آزمایشگاه کار می نماید درزمینه تمیز کردن کامل و دقیق میز کارش در آزمایشگاه و از بین بردن آلودگی های موجود روی آن سهل انگاری می نماید و با این کارش سلامت خود و همکارانش را به خطر می اندازد. راستی علت این نوع سهل انگاری ها و بی توجهی ها از سوی کارکنان چیست؟ و چرا بسیاری از کارکنان نسبت به رعایت دقیق و کامل قوانین و مقررات مختلفی که به دلایل موجه و مختلفی ازجمله حفاظت از امنیت و سلامت خودشان وضع شده اند بی توجه هستند و علاقه ای به رعایت این قوانین و مقررات از خود نشان نمی دهند؟ و چرا همیشه مدیران ارشد باید با کارکنان خط مقدم سازمان ها و شرکت ها بر سر رعایت یا عدم رعایت قوانین و مقررات درگیر باشند؟
پاسخ تمام این سوالات را می توان در فقدان یک چیز در محیط های کاری جست وجو کرد و آن عدم مشارکت جویی کارکنان به علت نبود ارتباط مستمر و نزدیک بین کارکنان و مدیران ارشد سازمان است. یکی از استادان دانشگاه ام آی تی به نام پروفسور سیلبی به همراه تنی چند از همکاران خود در تحقیقی 17 ماهه به موضوع علل عدم رعایت موازین بهداشتی و مقررات ایمنی در محل کار از سوی 300 تن از محققان و تکنیسین های آزمایشگاه های تحقیقاتی در آمریکا پرداختند و دریافتند که علت اصلی این بی توجهی نسبت به قوانین و مقررات بهداشتی از جانب این افراد که در محیط های کاری پرخطری کار می نمایند و همیشه در معرض خطرات ناشی از آلودگی محل کارشان قرار دارند این است که آنها در زمینه رعایت قوانین و مقررات محل کار عمدتا به قضاوت های فردی خود متکی هستند و توجه چندانی به الزامات قانونی مرتبط با اجرای این مقررات ندارند و فقط زمانی آنها را رعایت می نمایند که رعایت آنها منطبق با قضاوت شخصی خودشان باشد.
علاوه بر این، یکی دیگر از ملاک های قضاوت و تصمیم گیری افراد درزمینه رعایت قوانین و مقررات ایمنی و سلامت کار به الگوبرداری آنها از همکارانشان مربوط می شد؛ جایی که به عنوان مثال، محققان و تکنیسین های آزمایشگاه های تحقیقاتی به این علت اقدام به رعایت یکسری مقررات و دستورالعمل های بهداشتی می نمایند که همکارانشان یا مقام های مافوق شان چنین می نمایند و در این حالت یک نوع یادگیری مشاهده ای در محیط های کاری پرخطر اتفاق می افتد. در این حالت افراد یکسری مقررات را رعایت می نمایند آن هم نه به این علت که آنها قوانین و مقررات لازم الاجرا هستند، بلکه به این سبب که همکارانشان و کسانی که از سابقه بیشتری برخوردارند آن مقررات را رعایت می نمایند. تحقیقات پروفسور سیلبی و همکارانش نشان داد که این گروه از محققان و تکنیسین های آزمایشگاهی تنها زمانی به طور صددرصدی قوانین و مقررات ایمنی در محل کارشان را رعایت می نمایند که این کار منطبق با قضاوت شخصی و تجربیات پیشین آنها باشد و هم اینکه همکاران و مافوق های آنها نیز همان مقررات و قوانین را به طورجدی اجرا و رعایت می نمایند. این یافته تیم تحقیقاتی پروفسور سیلبی بیانگر یک واقعیت غیرقابل انکار و فراموش شده در دنیای کار است و آن اینکه قوانین و مقرراتی که برای اجرا در محیط های کاری وضع شده و ابلاغ می شوند فقط زمانی به طور کامل و بی نقص به مرحله اجرا درمی آیند که ازنظر کارکنان موجه و مفید تشخیص داده شوند و همکاران و مافوق های آنها نیز به طور کامل آن قوانین و مقررات را اجرا نمایند و آنچه در این میان بیش از هر چیز دیگری ملاک عمل قرار می گیرد، قضاوت کارکنان و الگوبرداری آنها از همکاران و مافوق هایشان است. علاوه بر این باید دانست که اتکا به قضاوت های شخصی و الگوبرداری از همکاران برای رعایت قوانین و پیاده سازی مقررات وضع شده فقط به یکسری مشاغل یا تعدادی از سازمان ها و شرکت ها که کارکنانشان به مانند محققان و دانشمندان شاغل در آزمایشگاه های تحقیقاتی دارای اختیارات و جایگاه سازمانی بالایی هستند محدود نمی گردد بلکه در میان اغلب کارکنان سازمان ها و شرکت های دیگر نیز مشاهده می گردد و تقریبا در تمام سازمان ها و شرکت ها در صنایع و بخش های مختلف شاهد هستیم که کارکنان عمدتا آن دسته از قوانین و مقررات را به طور کامل و با تمام وجودشان رعایت می نمایند که به درست و موثر بودنشان اعتقاد دارند و در این مورد به خوبی توجیه شده اند و مطمئن هستند که همکاران و مافوق هایشان نیز به طور کامل آن قوانین و مقررات را به مرحله اجرا درمی آورند. با این همه، در بعضی سازمان ها و شرکت ها که کارکنانشان از اختیارات و آزادی عمل کمتری برخوردارند و معمولا زیر ذره بین مافوق های خود قرار دارند و سایه از دست دادن شغل و موقعیت کنونی بر سرشان سنگینی می نمایند مجبورند قوانین و مقررات وضع شده را به مرحله اجرا درآورند حتی اگر تمایلی به انجام این کار نداشته باشند و در این زمینه توجیه نشده باشند.
هیچ گاه کارکنان خط مقدم را از فرآیند قانون گذاری حذف نکنید
بسیاری از مدیران به ویژه مدیران تازه کار و کم تجربه ترجیح می دهند کارکنان به ویژه کسانی که از اختیار و آزادی عمل کمتری درزمینه انجام وظایفشان برخوردارند را از فرآیند تصمیم گیری و قانون گذاری کنار بگذارند و خودشان در این زمینه نقش آفرین باشند و درنتیجه قوانین و مقرراتی در این میان شکل می گیرند که در زمان اجرا به موانع جدی و بزرگی برخورد می نمایند و در اغلب موارد به درستی اجرا نمی شوند. به طورکلی، هنگامی که کارکنان حاضر در خط مقدم، سازمان هیچ نقشی در شکل گیری قوانین و مقررات نداشته باشند یا در برابر اجرایی شدن آن قوانین مقاومت می نمایند یا اینکه آنها را به شکلی صوری و نیم بند اجرا می نمایند و درنتیجه شرایطی به وجود می آید که اجرای آن قوانین فاقد اثربخشی و تاثیرگذاری کافی و کامل خواهد بود. مدیران باید به این واقعیت غیرقابل انکار توجه داشته باشند که کارکنان خط مقدم و کسانی که به طور مستقیم با مشتریان و ریزه کاری های اجرای قوانین در عمل سروکار دارند دارای تخصص و تجربیات ارزشمندی هستند که بی توجهی به آنها می تواند هر قانونی را از ارزش و اعتبار بیندازد. بنابراین باید در زمان تدوین و مقررات و اتخاذ تصمیم های مهم در سازمان به کارکنانی که در خط مقدم سازمان حضور دادند گوش فرا داد و با جلب مشارکت فعال و حداکثری آنها اقدام به تصمیم گیری و قانون گذاری کرد.
منبع: فرارو