کتابخوانی تک خوری ندارد
به گزارش مرد کوچک، خبرنگاران، محسن حاجی زین العابدینی، عضو هیات علمی گروه علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه شهید بهشتی و بازرس انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران: آگاهی و دانش از آن پدیده های بشری است که در ذات خود یک مولکول پخش گرانه دارد که غیرقابل تغییر هم هست. حتی خسیس ترین انسان های روی کره زمین هم نمی توانند در مقابل این خاصیت آگاهی مقاومت نموده و از نشر دانش جلوگیری نمایند.
در سخت ترین و امنیتی ترین رخدادهای دنیای هم بالاخره این ویروس پخش شوندگی دانش، راهی پیدا می نماید و به بیرون از مرزهای سنگی و آهنی درز می نماید و تا دستکم، یک نفر را از وجود چنین دانشی با خبر نکند، گویی به آرامش نمی رسد. کتاب نیز -که نماد و عصاره دانش و مطلعی است- آلوده به این ویروس پاک و عالی مقام شده و هر کسی یکی از آن خوبی هایش را بخواند، ناگزیر است که درباره آن کتاب سخن بگوید و ویروس پخش شونده دانش را به دیگری سرایت دهد.
ذات کتاب، تنهایی را بر نمی تابد. اگر شرایطی فرضی را در نظر بگیریم که دنیای خلق بگردد که در آن تنها یک کتاب باشد و یک نفر هم ساکن آن دنیا که سواد داشته باشد، به محض اینکه صفحه ای از کتاب را بگشاید و آغاز کند به خواندن، یعنی گفت گو و تعامل زاده شده است.
هیچ کتابی در تنهایی دوام نمی آورد و عناصر آن ناقص می ماند، اگر به دست خواننده ای نیافتد و مورد مطالعه و مداقه قرار نگیرد. خواه آن خواننده، خواهنده کتاب باشد و آن را برای لذت و دانایی بخواند، خواه منتقد مطالب کتاب بوده و آن را برای نقد و رد بخواند.
بنابراین کتاب برای تعامل و چرخش بین انسان ها خلق شده و چنان که هنری میلر می گوید: کتاب ها هم مثل پول باید مدام در جریان باشند. تا در بالاترین درجه قرض داده و قرض گرفته شوند. وقتی با دل و جان کتابی در اختیار داشته باشید پربارید؛ اما وقتی آن را به دست کسی بدهید، پرباری تان سه برابر خواهد شد (میلر، 1401، ص 12).
کتابخوانی اگر چه امری شخصی و تا حدودی درونی به نظر می رسد و خیلی ها معتقدند که به درون گرایی انسان ختم می گردد، اما برترین عملکرد و دستاوردهایش را در جمع گرایی و تکثر به دست می آورد. چراکه نطفه کتاب هم از تکثر و جمع گرایی فکری حاصل می گردد و هیچ کتابی در دنیا فراوری نمی گردد مگر آنکه نویسنده یا نویسندگان آن به آرا و افکار گذشتگان رجوع نموده و آنچه تا زمان نگارش این کتاب گفته شده را کاویده باشند و در آن گفته ها، کاستی یا احتیاج به شرح بیشتر دیده باشند و بر همین اساس، اقدام به نگارش کتابی تازه نموده اند.
کتاب که محصول چنین تکثرگرایی است، نمی تواند منزوی و ابتر بماند و تا سرحد توان می خواهد در دست همگان به پایکوبی درآید. هر کتابخوانی هم بلافاصله بعد از خواندن کتابی، دلش می خواهد که برخیزد و تمامی عالمیان را از آنچه آموخته و اسراری که به زعم خودش کشف نموده مطلع سازد. این جمع بین کتاب و کتابخوان و شوق به دیگران رساندن آنچه خوانده شده، به چیزی ختم می گردد با عنوان ترویج کتابخوانی.
ترویج کتابخوانی، که در گزارش تحقیقی در خصوص ترویج کتابخوانی برای بزرگسالان در کتابخانه های عمومی بریتانیا، به عنوان هر روشی که از طریق آن کتابخانه ها مردم را به مطالعه یا توسعه افق مطالعاتی خود تشویق می نمایند تعریف شد (کینل و شفرد، 1998)، یکی از مهمترین دستاوردهای بشر در دگرگون سازی زیست دنیا کتاب ها بود.
در جامعه ای به سر می بریم که اگرچه تعداد کتاب ها بی شمار شده، اما رسانه های رقیب و قلدری مثل شبکه های اجتماعی و تلویزیون حضور جدی دارند و با این شرایط که اندیشه های زرد و پوسیده زیادی درحال نشتی به افکار انسان ها است که اگر درست و به جا با این اندیشه ها و محمل آن ها یعنی کتاب ها روبرو نشویم، وقت را که مهم ترین دارایی ما است، در راهی عبث سوزانده ایم.
ترویج کتابخوانی فقط نمی گوید که کتاب بخوانید و هر آنچه دستتان رسید به عنوان یک کرم کتاب ببلعید و تا آخرین کلمه را مطالعه کنید بلکه می گوید کتاب خوب بخوانید و کتاب خوب را به دیگران هم توصیه کنید.
این عمل دومی یعنی توصیه کردن کتاب به دیگران از مهم ترین راهبردهای ترویج کتابخوانی است که از قول هنری میلر در کتابی که عنوانش چندان مطلوب نیست اما همه گفته هایش نغز، چنین آمده که: چه چیزی باعث می گردد کتاب زنده باشد؟ به نظرم پاسخش ساده است. کتاب با توصیه پرشور یک خواننده به خواننده ای دیگر زندگی می نماید. هیچ چیز نمی تواند این انگیزه اساسی را در انسان خفه کند. با وجود نظرهای افراد بدبین و مردم گریز، من اعتقاد دارم انسان ها همواره می کوشند عمیق ترین تجربیاتشان را با هم به اشتراک بگذارند. کتاب یکی از معدود چیزهایی است که انسان ها از ته دل برایش احترام قائل اند (میلر، 1401، ص 12).
کتاب هم مانند تمامی پدیده های دنیای مدرن به تنهایی و بدون دستگیری نمی تواند راه خود را در هیاهوی بازار پُر غوغای رسانه ها، به سمت مخاطب نهایی پیدا کند. به همین دلیل احتیاجمند یاری عاشقانی است که قدر و منزلت آن را از هر رسانه دیگری بالاتر می بینند و تمامی کوشش خود را به کار می گیرند تا کتاب ها به دست علاقه مندان واقعی برسند و به درستی خوانده شوند. این افراد مروجان کتابخوانی هستند.
گروه ها و افرادی که حول محور کتاب شکل گرفته اند و کوشش می نمایند تا در مرحله اول کتاب ها را به خوبی بشناسند و در مراحل بعدی کتاب های خوبی که خودخوانده و شناخته اند را به دست افراد همراستا با آن کتاب ها برسانند.
طبیعی است که برای انجام درست چنین کاری، احتیاج است تشکیلات و گروه هایی باشند که حامی این فعالیت ها بوده و اگر چه به صورت سمن (سازمان های مردم نهاد) فعالیت می نمایند، اما راهبردها و آرمان هایی که برآمده از کتابخوانی و مخاطب شناسی کتاب ترسیم نموده و هر روز در پی ارتقا آن ها باشند.
این گروه ها در قالب باشگاه های کتابخوانی، جمع خوانی ها، حلقه های کتاب، گروه های کتابخوانی، منتقدین کتاب و سایر گروه های مشابه به صورت خودجوش شکل گرفته اند و دغدغه اصلی آن ها مطلعی انسان ها، به ویژه بچه ها و نوجوانان، از مسیر کتابخوانی صحیح است.
کتاب به تنهایی خوب است اما قدرت و توان آن محدود است و تنهایی با رسالت ذاتی آن هم سازگار نیست. چرا که کتاب خلق شده تا انسان ها را کامل تر، آرام تر و انسان تر کند. یعنی ابزاری است برای سلامت و توسعه فردی و اجتماعی انسان ها. پس نمی گردد در تنهایی نشست و کتاب خواند و در جامعه به کار نبست. وقتی کتابی به تنهایی مطالعه می گردد یک برداشت از آن داریم و هنگامی که در باشگاه کتابخوانی یا حلقه کتاب مورد مطالعه قرار می گیرد و در خصوص آن حرف زده می گردد به تعداد آد م ها برداشت و تفسیر و آموختنی تازه خواهیم داشت.
سازمان های بین المللی مانند ایفلا و یونسکو نیز به اهمیت فعالیت های جمعی کتابخوانی واقف بوده و کارهای مختلفی در این راستا انجام داده اند. در بیست و سومین کنگره انجمن ناشران بین المللی که در سال 1992 در دهلی نو برگزار گردید بیانیه ای با عنوان منشور خواننده صادر کرد که بعدا مورد تائید یونسکو هم نهاده شد.
در منشور خواننده تاکید شده است تنها راه کتابخانه ها، ناشران و کتابفروشان در خصوص دسترس پذیرسازی کتاب و خواندن برای همه، فعالیت به صورت مشارکت است. کسانی که درگیر ترویج خواندن هستند، در مواقع لزوم باید از سازمان های فرهنگی، آموزشی و اجتماعی مختلف به یکدیگر بپیوندند. این یگانگیِ منافع فردی و اجتماعی برترین امیدها را برای تحقیق احتیاجهای دنیای خواندن برمی انگیزد (عابدی، آهنگر و چهره قانی، 1401، ص 34-35).
ما در کشور خودمان احتیاج داریم که به صورت ماندگار و نهادینه به کتاب و ترویج خواندن بها بدهیم و به دور از هر گونه سیاست زدگی، منشور خواننده ای بی طرف و در عین حال مترقی را تهیه کنیم و همه نهادهای ذی ربط به آن احترام بگذارند و در اجرای آن کوشا باشند و هم افزایی فکری و عملی را در این زمینه داشته باشند.
تا زمانی که باور درونی نداشته باشیم که یکی از مهم ترین راه های سلامت و سعادت، خواندن و مطلعی است و به کار بستن عملی خوانده ها و گفت وگو در خصوص برترین آموخته ها از کتاب ها به بخش مهمی از درددل های روزمره بدل نگردد، نمی توانیم انتظار جامعه ای آرام، شاد و پیشرو داشته باشیم.
باشگاه های کتابخوانی، نهادهای مطلعی محوری هستند که از خودمحور شدن انسان ها - حتی آدم های کتابخوان - جلوگیری می نمایند چراکه آدم ها در این جمع ها متوجه می شوند که حلقه ای کوچک از جمع بزرگی به نام جامعه هستند و با کتابخوانی می توانند اتفاقات انسانی نیکو را راهبری نمایند. باشگاه های کتابخوانی به ما می آموزند که باید با جامعه زیست نه بر جامعه.
منابع
- عابدی، یوسف؛ آهنگر، مصطفی؛ چهره قانی، مریم (1401). ترویج کتاب: راهنمای عملی. تهران: جهاد دانشگاهی
میلر، هنری (1401). خواندن در توالت. ترجمه محمدرضا شکاری. تهران: ققنوس.
Kinnell, Margaret & Shepherd, Jennifer (1998). Promoting reading to adults in UK public libraries. London: Taylor Graham.