آسو کهزادی، نوازنده خیابانی که همه را شگفت زده کرد
به گزارش مرد کوچک، روزنامه همشهری - پرنیان سلطانی: در ایام برگزاری جشنواره جهانی فیلم فجر، نام یک دختر هنرمند بار ها بر سر زبان ها شنیده شد؛ آسو کهزادی. این نوازنده جوان در گذر سینما (خیابان برادران مظفر) با اجرای خیابانی موسیقی 11 فیلم سینمایی خیلی ها را شگفت زده کرد.
او آهنگساز و نوازنده جوانی است که اگرچه از هشت سالگی ویولن به دست گرفته و با داشتن تحصیلات آموزشگاهک در حوزه آهنگسازی، علاوه بر انتشار 5 آلبوم موسیقی، اجرا های زیادی را هم در سالن های بزرگ کشور تجربه کرده، اما معتقد است اجرای خیابانی لذتی دارد که نوازنده، آن را در هیچ سالن کنسرتی تجربه نخواهد کرد. به بهانه حضور آسو در کنسرت خیابانی گذر سینما و اجرای موسیقی 11 فیلم سینمایی، با این هنرمند عرصه موسیقی گپی زده ایم.
برای آغاز از چگونگی ورودت به دنیای موسیقی بگو. چطور شد که با داشتن پدر و مادری که هر دو در حوزه پزشکی فعالیت دارند، ساز دست گرفتی؟
تقریبا 8-7 سالم بود که پدر و مادرم من را در کلاس های اُرف (کلاس های موسیقی بچه ها که جنبه استعدادیابی دارد) ثبت نام کردند تا علاوه بر درس، یک هنر هم یاد بگیرم. در آن کلاس ها با توجه به مشاوره اساتید، ساز ویولن را انتخاب کردم. از همان زمان هم ویولن را دستم گرفتم و دیگر زمین نگذاشتم!
اولین باری که روی استیج رفتی و اجرا کردی، چند سالت بود؟
آموزشگاهی که در آن ویولن یاد می گرفتم، ارکستر داشت. برای همین از 10 سالگی با عضویت در این ارکستر در جا های مختلف روی استیج می رفتم و اجرا می کردم. فکر می کنم اولین اجرایم در فرهنگسرای بهمن بود.
یادت هست برای نخستین اجرا چقدر استرس داشتی؟
راستش را بخواهید در اجرا های گروهی اصلا استرس نداشتم، چون در این اجرا ها تعداد نوازنده ها زیاد است و فشار اجرای تکنوازی روی نوازنده وجود ندارد. اما نخستین باری که استرس روی استیج را تجربه کردم، زمانی بود که در مسابقات جشنواره موسیقی فجر تکنوازی کردم. 13 سالم بود که برای نخستین بار به صورت انفرادی در جشنواره فجر ویولن زدم و اتفاقا در همان اولین حضورم هم اول شدم.
بعد هم که در همین حوزه موسیقی درس خواندی و ادامه دادی؟
بله. با اینکه در دبیرستان ریاضی می خواندم و حتی در دانشگاه در رشته کامپیوتر پذیرفته شدم، اما به خاطر علاقه ام به موسیقی قید تحصیل در این رشته را زدم و کنکور هنر دادم. در مقطع کارشناسی در دانشگاه سوره، موسیقی خواندم و کمی بعد هم کارشناسی ارشد آهنگسازی را از دانشگاه هنر گرفتم. از آنجا که برای آهنگسازی نیاز به دانش در حوزه موسیقی الکترونیک داشتم، از سال 90 به هلند رفتم و 3 سال بعد در سال 93 با مدرک کارشناسی ارشد رشته موزیک الکترونیک به ایران برگشتم.
چطور شد که به ایران برگشتی؟ آنجا شرایط کار برایت مهیا نبود؟
من از اول هم به قصد مهاجرت به هلند نرفتم. اول برای یک دوره یک ساله درخواست دادم، اما وقتی رفتم تصمیم گرفتم دوره کارشناسی ارشد این رشته را هم بگذرانم. بعد که درسم تمام شد برخلاف همه آن هایی که ماندند، بلافاصله به ایران برگشتم، چون دوست داشتم در کشورم زندگی کنم. وقتی می توانم همانطور که در خانه ساز می زنم، در کوچه و خیابان یا روی استیج برای مردم ام ساز بزنم، چرا در خارج از کشور بمانم. احساس می کنم من به اینجا تعلق دارم؛ البته بدم نمی آید خارج از ایران هم کار کنم، اما به شهر و کشورم تعلق خاطر دارم و نمی خواهم از اینجا بروم.
علاوه بر نوازندگی و آهنگسازی، در این حوزه کار دیگری هم می کنی؛ مثلا تدریس؟
علاوه بر موسیقی محض، برای فیلم های کوتاه، انیمیشن، تئاتر و... هم آهنگسازی و اجرا کرده ام. تدریس هم داشته ام؛ از 19 تا 29 سالگی در آموزشگاه های موسیقی تدریس می کردم، اما بعد از سفرم به هلند و برگشتم به ایران، تصمیم گرفتم وقتم را بیشتر برای آهنگسازی و اجرا بگذارم. نتیجه این تمرکز روی کارم باعث شد تا در فاصله سال های 94 تا 97، در 5 آلبوم موسیقی مشارکت داشته باشم و نخستین آلبوم آهنگسازی مستقلم هم به امید خدا تابستان امسال منتشر خواهد شد.
جز ویولن که ساز اصلی ات است، ساز دیگری هم می زنی؟
در دوران دانشجویی تار و سه تار را امتحان کرده ام. فلوت ریکوردر هم می زنم. پیانو را هم در حد آهنگسازی بلدم.
کمی هم برایمان از اجرا های خیابانی ات بگو. اصلا چطور شد که پایت به کنسرت های خیابانی باز شد؟
حدود 3 سال پیش با دوستان موزیسین ام در زیرگذر چهارراه ولیعصر بودیم که بحث اجرا های خیابانی پیش آمد. بچه ها که فکر نمی کردند من اجرا کنم به شوخی گفتند بیا همین جا ویولن بزن. من هم گفتم من مسئله ای ندارم، اما فکر نکنم ماموران مترو اجازه بدهند. خلاصه که شوخی شوخی ویولنم را درآوردم و در گوشه ای از زیرگذر مشغول اجرای قطعه های باخ شدم. شاید باورتان نشود، اما آدم هایی که همیشه در زیرگذر چهارراه ولیعصردر حال بدو بدو هستند و عجله دارند، ایستادند و به سازم گوش دادند. البته به 10 دقیقه نرسید که نیرو های انتظامات مترو آمدند و گفتند نمی شود اینجا ساز زد، اما حس خیلی خوبی را تجربه کردم. از 2 سال و نیم گذشته هم برای رونمایی آلبوم ها به تعداد زیاد در تهران و شهرستان ها اجرا داشته ام و از هر فرصتی برای ساز زدن در خیابان استفاده می کنم.
اجرا های خیابانی ات چطور بود؟ نخستین بار که در خیابان ساز زدی استرس نداشتی؟
چرا، خیلی زیاد. من که تا پیش از اجرا های خیابانی بار ها و بار ها روی استیج رفته و اجرا های متعددی را تجربه کرده بودم، دفعه اولی که در خیابان ساز زدم خیلی استرس داشتم، چون جنس کار فرق می کرد و واقعا تجربه خیلی نوی بود. هیجان و استرس زیادی داشتم؛ آن قدر زیاد که 3-2 آهنگ اول را حسابی خراب کردم! اما بعد رفته رفته بهتر شد.
مردم چه عکس العملی به اجرای موسیقی از طریق یک خانم داشتند؟
عکس العمل ها متفاوت بود. بعضی ها که کلا با موسیقی مخالف بودند یا با یک دید سنتی حضور یک خانم در اجرا های خیابانی را نمی پسندیدند، نگاه خوبی نداشتند. اما در مجموع نگاه های مثبت خیلی بیشتر از نگاه های منفی بود؛ به ویژه خانم ها خیلی حمایت می کنند و وقتی می بینند یک نفر از جنس خودشان ساز می زند، واکنش مثبت تری نشان می دهند و ابراز محبت می کنند.
به طور کلی در دنیای موسیقی ما جایگاه خانم ها را چطور می بینی؟
متاسفانه در کار ما تبعیض وجود دارد و حساسیت روی خانم ها بیشتر است که این حساسیت زیاد در بعضی موارد منجر به محدودیت بیشتر برای خانم ها می شود. همین چند وقت پیش گروه ما قرار بود در اصفهان برنامه داشته باشد که برگزارکنندگان مراسم گفتند اصلا نمی شود در یک گروه موسیقی، یک خانم باشد؛ یا باید همه آقا باشند و یا همه خانم که بتوانند فقط برای خانم ها اجرا کنند! خب، این تبعیض ها در مجموع مسائل زیادی را برای خانم های فعال در حوزه موسیقی ایجاد می کند؛ مسائلی که رفع شان انرژی زیادی از ما می گیرد.
خانواده مخالف اجرا های خیابانی ات نبودند؟
راستش چرا! به دلیل موضع گیری های منفی درصد زیادی از افراد جامعه نسبت به اجرا های خیابانی، خانواده من هم خیلی رضایت نداشتند در خیابان ساز بزنم، اما وقتی برایشان توضیح دادم که با این کار حتی کسانی که امکان حضور در کنسرت ها را ندارند، می توانند از موسیقی لذت ببرند و اجرای موسیقی خیابانی در مجموع باعث شادی و حال خوب مردم می شود، کم کم با این موضوع کنار آمدند؛ ضمن اینکه خودشان هم متوجه خوبی های این پدیده شدند و باور کردند که این نوع موسیقی باعث بالا رفتن فرهنگ و هنر جامعه می شود؛ برای همین حالا نه تنها مخالف کارم نیستند، بلکه تشویقم هم می کنند.
در کل اجرای خیابانی چه تفاوت هایی با اجرای کنسرت در سالن ها دارد؟
یکی از مهم ترین تفاوت هایش این است که کنسرت، مخاطبان خاص خودش را دارد که معمولا با شناخت قبلی از نوع موسیقی و گروه مورد علاقه شان، به سالن کنسرت می آیند، اما در اجرای خیابانی اینچنین نیست و نوازنده ها و نوع موسیقی اجرا شده برای رهگذران حالتی از پیش معین شده ندارد. همچنین اجرای خیابانی صمیمیت بیشتری دارد و در واقع عرضه هنر برای همه مردم است. به این ترتیب همه، حتی آن هایی که شرایط حضور در سالن های کنسرت و شنیدن موسیقی خوب و با کیفیت را ندارند هم می توانند از موسیقی زنده لذت ببرند. به شخصه معتقدم همانطور که با ریسه کشیدن در معابر شهر و چراغانی کردن کوچه ها و خیابان ها به مناسبت های مختلف حال مردم خوب می شود، اجرای خیابانی موسیقی هم خیلی در روحیه مردم اثر می گذارد. البته قطعا کیفیت صدا در سالن های آکوستیک همراه با امکانات صدابرداری، بسیار بهتر است و همین کیفیت باعث می شود خود نوازنده به وجد بیاید، اما در خیابان از این خبر ها نیست. با این همه معتقدم اجرا های خیابانی و ارائه رایگان موسیقی باکیفیت به صورت اجرای زنده و شاد کردن مردمی که درگیر روزمرگی هستند، بسیار لذت بخش است و این احساس در هیچ سالن کنسرتی به دست نمی آید.
در حال حاضر جایگاه اجرا های خیابانی را در کشورمان چطور می بینی؟ از آنجا که خودت در هلند تحصیل کرده ای، به نظرت اجرا های خیابانی ایران در مقایسه با کشور های دیگر چه جایگاهی دارد؟
می توان آدم هایی را که در خیابان ساز می زنند، به 3 دسته کلی تقسیم کرد؛ یک سری مانند آکاردئونیست های سر چهارراه ها فقط برای امرار معاش می آیند. یک سری که اتفاقا اکثریت نوازندگان خیابانی را شامل می شوند، افرادی هستند که معمولا برای ارائه هنرشان استیجی جز خیابان ندارند و بیشتر دلشان می خواهد کارشان دیده شود. این دسته اگرچه از سوی مردم حمایت های مالی می شوند، اما به واقع نیاز مبرم به این پول ندارند و هدف شان بیشتر ارائه هنری است که برایش زحمت کشیده اند. اما دسته سوم که جایشان در کشور ما خالی است، نوازنده های حرفه ای هستند؛ افرادی که اگرچه چهره هایشان شناخته شده است یا کار حرفه ای انجام می دهند، اما برای بالا بردن فرهنگ و هنر جامعه و همچنین عمومی سازی هنرشان، در فضای شهری هم اجرا می کنند. این دسته سوم، تفاوت ما با کشور های دیگر دنیا را رقم می زند.
در کشور های پیشرفته دنیا به قدری به کنسرت های خیابانی بها می دهند که گروه های موسیقی حرفه ای که اتفاقا آلبوم های متعدد دارند و کنسرت برگزار می کنند هم در خیابان ساز می زنند و کار های نوشان را به مردم معرفی می کنند. ما هم باید در کشورمان برای این موضوع ارزش بیشتری قائل شویم و کاری کنیم که هنرمندان حوزه موسیقی هم به خیابان ها بیایند، چرا که نتیجه این اجرا های خیابانی بی شک خوب شدن حال مردم و ارتقای سلیقه شنیداری شان است. برای دستیابی به این هدف باید در نخستین گام محدودیت های اجرا های خیابانی را از سر راه برداشت و در گام بعدی با بیشتر شدن تعداد این اجراها، ذهنیت منفی موزیسین های حرفه ای را نسبت به اجرا در فضا های شهری تغییر داد.
اتفاقا به نظر می رسد از این اجرا های خیابانی می شود بستری برای کار های خیرخواهانه و فعالیت های عام المنفعه ساخت. قبول داری؟
بله، دقیقا. همین گروه ما شب عید برای بچه ها کار یک اجرای یک ساعت و نیمه در باغ فردوس برگزار کرد که در همان مدت 850 هزار تومان پول برای این بچه ها جمع شد. قطعا در کنار عرضه هنر برای همه و بهره مندی از تمامی مزایای کنسرت های خیابانی، می توان روی این بخش کار های خیر هم حساب ویژه ای باز کرد.
راستی کمی هم از گروه تان بگو. وینه از چه زمانی شکل گرفت؟
من از مدت ها پیش با کاوه غفاری - آکاردئونیست گروه- همکاری داشتم. از طریق او با دوستانش هم که نوازندگان حرفه ای سبک جَز بودند آشنا شدم. بعد از حضور من و کاوه در فستیوال بوشهر و اجرای برنامه در اسفند ماه سال گذشته، توانستیم نظر منتقدین موسیقی را به خود جلب کنیم و از آن پس تصمیم گرفتیم فعالیت های گروه مان را جدی تر دنبال کنیم. نتیجه این تصمیم، تشکیل گروهی چهارنفره به نام وینه (به معنی صدا، صوت و نغمه در فارسی کهن) شد که به طور رسمی با اجرا در مراسم مسابقه خانه ترانه کارش را آغاز کرد و با حضور در گذر سینمای جشنواره دنیای فیلم فجر شناخته شد.
از اجرای گروه وینه در جشنواره دنیای فیلم فجر گفتی. به عنوان آخرین سوال چطور شد که برای این اجرا ها از گروه تازه شکل گرفته شما دعوت شد؟
در فستیوال بوشهر که بودیم، چند نفر از منتقدان موسیقی کار ما را دیدند و اتفاقا خیلی نظرشان مثبت بود. زمانی که مسئولیت موسیقی جشنواره دنیای فیلم فجر را به یکی از این منتقدان سپردند، با ما تماس گرفتند و گفتند به گذر سینما بیاییم. ما هم علاوه بر سبک کاری خودمان که فولک - جَز (موسیقی محلی و سنتی به سبک جاز) است، موسیقی 11 فیلم از جمله اسمایل، پالپ فیکشن، لالا لند، ابد و یک روز، از کرخه تا راین و... را آماده و هر شب از 28 فروردین تا 6 اردیبهشت آن ها را در گذر سینما اجرا کردیم. بازتاب خیلی خوبی هم داشت؛ آن قدر خوب که با اینکه قرار نبود در اختتامیه جشنواره دنیای فیلم فجر حضور داشته باشیم، اما برای اجرای اختتامیه در تالار وحدت هم دعوتمان کردند.
آسو کهزادی
سال تولد:
1361تخصص:
آهنگسازی / نوازندگی ویولنتحصیلات:
کارشناسی موسیقی از دانشگاه سوره / کارشناسی ارشد آهنگسازی از دانشگاه هنر / کارشناسی ارشد موزیک الکترونیک از دانشگاهی در هلندآثار:
آلبوم کاشفان فروتن فردا (سال 1394)، آلبوم انگاره (سال 1395)، آلبوم درنادئون (سال 1396)، آلبوم غروب در بیشه زار (سال 1396)، آلبوم گره (سال 1397)افتخارات:
نفر اول جشنواره موسیقی فجر در سال 1373، نفر دوم جشنواره موسیقی فجر در سال 1374، نفر برگزیده دپارتمان موسیقی دانشکده هنر در سال 1386، نفر اول نخستین دوره مسابقات الکترونیک رضا کروریان در سال 1395موسیقی فاخر را دریابید لطفا!
متاسفانه این روز ها موسیقی ما هم مانند بسیار دیگری از هنرهایمان به سمت کار های بازاری و عامه پسند پیش رفته؛ به گونه ای که سرمایه گذار ها و تهیه کننده ها ترجیح می دهند به جای حمایت از موسیقی خوب و ارزشمند، روی کار های با ریسک کمتر یا اصطلاحا کار های بفروش سرمایه گذاری کنند. نتیجه این رویکرد نو در دنیای موسیقی ما این شده که موزیسین های حرفه ای و موسیقی های خوب و فاخر روز به روز بیشتر به حاشیه می روند و جای آن ها را کار های بازاری و موسیقی های عامه پسند پر می کند؛ موضوعی که دغدغه اصلی این روز های آسو کهزادی هم است.
آهنگساز و نوازنده جوان کشورمان در این باره می گوید: به نظر من مشکل امروز موسیقی ما این است که ما برای تمام آثار شنیداری یک عنوان کلی داریم و آن هم موسیقی است، در حالی که هدف یک سری از کار ها صرفا سرگرمی و سرگرمی است؛ مانند بیشتر کار های پاپ که این روز ها بازار کنسرت هایشان حسابی داغ است. اما ما موسیقی های جدی و ارزشمندی هم داریم که متاسفانه در مقایسه با موسیقی های عامه پسند و با نگاهی کاملا بازاری، از حمایت سرمایه گذار ها و تهیه کننده ها محروم می مانند و جز تعداد بسیار معدودی از نشرها، کسی برای نشر، برگزاری اجرا و معرفی آثار آهنگسازانمان قدمی برنمی دارد.
درنتیجه بیشتر موزیسین ها باید شخصا در این مسیر گام بردارند. او ادامه می دهد: این در حالی است که این سبک موسیقی در هیچ کجای دنیا پرفروش نیست و اگر از آن ها حمایت می شود برای این است که موسیقی خوب و ارزشمند هم به گوش مردم برسد و سطح سلیقه عمومی جامعه بالا برود. به همین دلیل ما هم امیدواریم در کشورمان تهیه کننده ها بیشتر به اهمیت این نوع موسیقی پی ببرند و از کار های جدی هم حمایت کنند تا مردم کشورمان علاوه بر موسیقی های در دسترس امروز، گزینه های دیگری هم برای گوش کردن داشته باشند.
امان الله قرایی مقدم -جامعه شناس شهری - از اهمیت اجرای موسیقی های خیابانی می گوید:
تزریق شادی به جامعه
در سال های اخیر که روز به روز به تعداد گروه های موسیقی و کنسرت های خیابانی اضافه شده، نگاه ما هم به دیدن جوان هایی که در گوشه و کنار شهر ساز می زنند، آشناتر شده است. افرادی که با اجرای موسیقی زنده، حال دلمان را خوب کرده و حتی برای دقایقی فکر و خیال و دغدغه های روزمره را از ما دور می کنند. اتفاقا این همان وجهی است که جامعه شناسان هم روی آن تاکید وی ژه دارند و معتقدند این کنسرت های خیابانی باعث تزریق شادی به جامعه می شود. دکتر امان الله قرایی مقدم در این باره می گوید: ذات موسیقی، آرامش بخشی است و زمانی که صدای موسیقی در معابر شهر شنیده می شود، مردم با آرامش بیشتر و اخلاق بهتری راهی خانه، دانشگاه و محل کارشان خواهند شد.
قرایی مقدم ادامه می دهد: شادی آفرینی هم یکی دیگر از وجوه موسیقی است و به همین دلیل می توان گفت اجرای کنسرت های خیابانی باعث افزایش شادی های گروهی در جامعه می شود و در مجموع حال مردم شهر را بهتر می کند و برای همین، کار موزیسین های خیابانی بسیار ارزشمند است و این افراد با حضورشان در کوچه ها و خیابان ها، شهر را به جای بهتری برای زیستن تبدیل می کنند. در نتیجه باید آن ها را مورد تشویق قرار داد و با حمایت های مادی و معنوی از آنها، زمینه حضور هر چه بیشتر و بهترشان را در شهر فراهم کرد.
پ
منبع: برترین ها